تقدیم به بیتای عزیز

ساخت وبلاگ
و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی. ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز بخوانم. کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم. می ترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به دنیا نیایند. می ترسم نتوانم بنویسم و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود. می ترسم نتوانم بنویسم وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد وتازه ترین شعرم به تو هدیه نشود. دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم. دوباره سایه ی حرف های تو که روی دیوار روبرو می افتد. دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند و من تو را میان چشمهایم بنشانم. دوباره شب ،دوباره تنهایی و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم پر نمی شود. دوباره شب،دوباره یاد تو که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته. دوباره شب،دوباره تنهایی،دوباره سکوت،دوباره من و یک دنیا خاطره... 

 

دوستانه...
ما را در سایت دوستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : narnya1375o بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 11:46